شماره 10 و 11 فصلنامه. علی عنایتی شبکلائی منتشر شد.

صندوق حمايت از هنر مندان. صفحه من در سایت کرباس ادبی. پایگاه خبری جایزه ادبی لیراو. سازمان اسناد و کتابخوانه ملی ایران. سايت هاي خبري وروزنامه هاي ايراني. نوشته من در سایت ادبی صحنه ها. نوشته من در سایت هجوم ادبی. معرفی کتاب من در سایت وازنا. نوشته من در سایت هشتاد. مطلب من در سایت مرور. معرفی کتاب من در سایت والس. نوشته من در سایت مرور.

داستان برگزیده دو هفته اخیر. اندر احوالات من و اینجانب. خرمگس خالتور بدون سیگار در هوا فالش میخواند. وقتی در متن خیابان سقوط میشوی. کلاغ از خوشحالی در پوست خود نمیگنجشک. از ماه بوی کتان سوخته میآید.

سیاهی افق شره نمی کند روی ستاره ها. موج ها کف به دهان گوش ماهیها نمی ریزند. نخ بادباک آن پسر هم پاره نمی شود توی باد. لب خشک فواره ی حوض ترک نمی خورد. قصه های شب کوتاهتر می شوند. شاید چهل گیس بتواند شیشه ی عمر دیو را بشکند. پیش ازاینکه مادر خوابش ببرد. خیالت گاهی از این پنجره. گاهی وقتها هم از آن در می آید. دستی توی موهایش می سراند.

بیست و سه اردیبهشت هم تاریخ قشنگی است. حتا اگر در ساعت نوزده و پنجاه و دو دقیقه از بلندای پیاده رو نیفتاده باشی به ژرفای آن گودبرداری و کیفت کنارت. پایت کنار پیاده رو نلغزیده باشد تا عمق آن چند ده متر. تمام راه او را صدا می زدم ای مهربان من و بهشت کوچک منقول من.

خنده خنده زل زدی به چشم هام تا جهان بدل به استعاره شد. چشم هات مثل مثنوی شدند من دلم دوباره چارپاره شد. مثل گل شکفتم از هوای تو لابلای عطر گرده های تو. ناگهان خدا هم عطسه اش گرفت باغ پنجره پر از ستاره شد. گونه ام هزار لوح بی مثال سینه ام هزار سنگواره شد. بر سر خودم خراب می شوم می شوم دلی که پاره پاره شد. تو نسیم شو بیا قدم بزن سیلی تری به صورتم بزن. باز دفتر مرا به هم بزن شاید این سروده خوشقواره شد! .

کاری است از هنرمند آمریکایی Al Hirschfeld . دوست بازیافته نام داستان زیبایی است از فرد اولمن. لذت نوشیدن چای در محل کار. قالب های حرفه ای وبلاگ. آن كوچه لعنتي دوست داشتني. يادداشت هاي براي دخترم آي سودا. جمعه خیلی بعد از غروب.